و روز از آن جا كه با تحول طبيعت و آغاز بهار، شكفتن و سرسبزي دشت و دمن و پيام مهرباني و همدلي همراه است از پس ده ها قرن، همچنان در دل و ديده مردمان جلوه گري مي كند. خجسته آيين نوروز چون هنگامه بيداري گل ها و درختان و سرآغاز آواز بلبلان و غزل سرايي شاعران و شروع گردش جديد زمين و شماره خوردن سال نو است. هيچ گاه كهنه نمي شود. اين روزها با نفس كشيدن دوباره زمين و به شكوفه نشستن برخي درختان و باز شدن چتر شكوفه هاي زرد و صورتي و سفيد و... بوي بهاري ديگر از دل طبيعت به مشام مي رسد. صداي گام هاي نرم و نازك بهار از دل ترنم پرندگان در بين شكوفه هاي درختان به گوش مي رسد.
بهار طبيعت فرصتي براي اداي احترام به بزرگان و پيشكسوتان و صاحبان خرد و علم و انديشه است، بهار البته فرصتي براي ديدن و بوييدن لاله هاي سرخ روييده بر مزار شهيدان وطن است آن بزرگوار مرداني كه با نثار جانشان اجازه ندادند خصم زبون بهار دين و ميهن را به خزان تبديل كند. صداي پاي نوروز پيام نو شدن روز و روزگار و دلربايي و جلوه گري دلدار را به گوش جان مي رساند، بهار وقت بيشتر به آسمان نگاه كردن و به سوي عرش پرواز كردن است، وقت آشتي با نماز اول وقت و مسجد و دل به دلدار سپردن است. هم نوايي بلبلان پيام همدلي و مهرباني مردمان را به گوش جان مي رساند، پيام مهرباني بيشتر با فرزند و همسر، برادر و خواهر، قوم و خويش و همسايه، همشهري و هم وطن. نوروز يادآور دور هم جمع شدن هاي مهربانانه، شاهنامه خواني و حافظ خواني و گل گفتن و گل شنفتن است.